اولین حموم با مامانی
سلام ضربان زندگیمون
امیرعلی جونم روزای سختی رو داریم میگذرانیم مامان ناز کمر درد شدید گرفته و دکتر استراحت مطلق داده از جاش نمیتونه بلند بشه و ماهم اومدیم خونشون...توم وقت حموم کردنته ولی تا حالا تنهایی حمومت نکردم همیشه مامان ناز حمومت میکرد...دیگه عزمم رو جمع کردم و همه چیز رو جور کردم و خودم در تاریخ 93/9/18 تو رو حموم کردم...احساس خییلی خوبی داشتم غیر قابل توصیف ولی ترسشم هم که نگو....عاشقتم پسرم..ان شال....همیشه و همیشه کنار هم خوش باشیم و غصه ها از ما دور بشن...
اینم عکست البته چون ترسیدم سرما بخوری بعده لباس پوشوندن عکس گرفتم.اونقد دست و پامیزدی که نمیذاشتی عکس بگیرم عزیزدلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی