اقاامیرعلی یکی یدونهاقاامیرعلی یکی یدونه، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

تقدیم به امیرعلی

جا مانده های سال 93

1394/1/10 0:34
نویسنده : مامان امیرعلی
332 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی ماه پسر نازنینم

میخوام اولین پست امسال حرف های مادر پسری باشه بین خودمون...حرفایی که چندماه پیش باید مینوشتم ولی خب به دلیل مشکل وقت و...نشد...ببخش دیگه عزیزم

وقتی 4ماه گذشت:

4 ماه مثل برق و باد گذشت گاهی سخت گاهی شیرین..هرروز تو بزرگتر شدی ومن قوی تر ...دست های کوچیکت که چروک بودن موقع تولد الان یکمی خودشونوپیدا کردن  ...ابی زیر پوستت اومده.

انگشت شست پات رو که همیشه جمع میکردی الان همیشه باز نگه میداری...بلندتر و بیشتر میخندی...مدت طولانی تری صداهای عجیب غریب درمیاری..وای وای بعضی موقع ها جیغ میزنی ها چه جیغ زدنی..

تو این 4 ماه هم تو کلی عوض شدی هم من.منی که یه دختر تنبل بودم و از خواب و غذا بخاطر هیچ چیز نمیزدم و کار کردنم بلد نبودم...الان ساعت ها چیزی نخورم عین خیالم نیس...باصدای کوچیک تو از تو از خواب میپرم. دنیام عجیب شده خیییلی عجیب ...هنوز تو شوکم انگار...گاهی لحظه های خییلی شیرین رو میچشم ...وقتی از خواب بیدار میشی و گریه میکنی به هر طرف نگاه میکنی تا منو میبینی شروع به خندیدن میکنی...اون لحظه دنیا رو بهم میدن.

دوس داری با دستای من بازی کنی هرچیزی رو میبری دهنت..وای نگو دستاتو چطورمیخوری..پستونک که میفته میذاری تو دهنت..وسایل رو میتونی تو دستت نگه داری...زبونتم میچرخونی میخوری.

ماه 5:

تو ماه 5 دیگه پستونک نخوردی غلت خوردن رو یاد گرفتی از این ور خونه به اون ور خونه.. رو روءک هم دیگه میذارمت کم کم ولی زیاد دوس نذاری بازی های جلو شو که انجام میدی تموم میشه داد میزنی...وای وای

از ماه قبل که کم کم به دستات نگاه میکردی تو این ماه خییلی بیشتر و با دقت تر دستاتو بررسی میکنی..پاهاتو با دستات میگیری ولی نمیخوری میندازی و همون دستاتو میخوری.

یدونه عکس اتلیه هم گرفتیم که بعدا میذارم.

هرروز که میگذره بیشتر و بیشتر به هم عادت میکنیم

هرروز بیشتر عاشقت میشم

دوووستتتتتتتتت دارم تک ستاره خونمون 

پسندها (1)

نظرات (1)

parisa
7 اردیبهشت 94 23:08
اطی اله ددین ک منمممممممممممممممممممم دلم بچه خواس خدا نگه داره امیر علی رو برا شما و تو و اقا وحیدم برا امیر علی